جدول جو
جدول جو

معنی اهل قبله - جستجوی لغت در جدول جو

اهل قبله
مسلمانان، به اعتبار این که رو به قبله نماز می کنند
تصویری از اهل قبله
تصویر اهل قبله
فرهنگ فارسی عمید
اهل قبله
(اَ لِ قِ لَ)
آنانکه رو به قبله نماز کنند. (آنندراج). مسلمان. مسلم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهل قبور
تصویر اهل قبور
مردگان، درگذشتگان، بی جان، بی حس و حرکت، نابود شده، بسیار شیفته، عاشق، خاموش شده، خشک، لم یزرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهل قلم
تصویر اهل قلم
کاتبان، نویسندگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهل قل
تصویر اهل قل
اهل مباحثه و گفتگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهل الله
تصویر اهل الله
بندگان خوب خدا، مردان خدا، مردم پارسا و پرهیزکار
فرهنگ فارسی عمید
(قِ لِ)
دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس که در 100 هزارگزی باختر قشم، سر راه مالرو قشم به باسعید واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 90 تن سکنه دارد. آبش از چاه و آب باران، محصولش غلات، شغل اهالی صید ماهی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ قُ)
مردگان. (آنندراج) (ناظم الاطباء). اصحاب قبور
لغت نامه دهخدا
(اَ لُلْ لاه)
مردان متقی و پارسا: مردی از اهل اﷲ رسید و وقوف بمددی را به ایشان تلقین کرد. (انیس الطالبین ص 114). و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ قَ لَ)
کاتب. نویسنده. محرران دفتر. (آنندراج). کاتب و منشی. (ناظم الاطباء) :
شود سعادت و دولت نصیب اهل قلم
هما ز کوچۀ این استخوان بدر نرود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ بَ لَ)
مردم شهر. سکنۀ بلد. و رجوع به اهل شود
لغت نامه دهخدا
(اَ لِ خُ رَ / رِ)
کارشناس. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اهل القبله
تصویر اهل القبله
مردمان قبله نامی است که به مسلمانان اطلاق شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهل قلم
تصویر اهل قلم
کاتب، نویسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهل الله
تصویر اهل الله
مردان متقی و پارسا
فرهنگ لغت هوشیار
بدیل، سالک، عارف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
در مقام تهدید و خط و نشان کشیدن، کاری را توجیه نمودن، این دست آن دست کردن، سرداوندن
فرهنگ گویش مازندرانی